مثل یک خواب بود، یک رویای شیرین. تاقبل از این روز خودم هم باور نمی کردم شاید یک روزی نفر اول مملکت، ولی امر تمام مسلمین جهان، نایب امام زمان(عج)،مرجع تقلیدخیلی از مسلمونا بخواد صیغه عقدمونو جاری کنند. یا نه اصلا بتونم با یه فاصله کم ایشان را زیارت کنم .چه به رسه به اینکه اسم منو صدا کنن و از من اجازه بگیرن که وکیل بنده بشن.
مثل یه آدم بهت زده بودم. احساس می کردم اطرافیانم بیشتر تو حس بودن، هم شوق بیشتری داشتن هم بیشتر درک می کردن که دارن خدمت چه بزرگواری می رسن. اصلا شاید این توفیق که شامل حال ما شد ، به خاطر اون 20 نفری بود که ما رو همراهی کردن.
بعد از گذشتن 2-3 گیت بازرسی (تو بازرسی ها مرتب سراغ عروس رو می گرفتن ولی من نمی فهمیدم چرا؟)بالاخره وارد یک حیاط کوچک و باصفا شدیم حدود 100متری می شد. چند باغچه گل و درخت داشت. محافظ ها ما رو به سمت راست اتاقی که چند پله می خورد راهنمایی کردند رفتیم بالا 30 -40 نفری آدم آنجا بود. کفش ها مرتب دم در اتاق بودند .راهنمایی شدم به سمت ردیف اول.(تازه فهمیدم چرا سراغ عروس را می گیرند).
اتاق مستطیل شکلی که انگار دو اتاق مربع بوده اند و دیوار وسط را نصفه برداشته اند. حالت بیرون آمدگی دیوار این نظریه را تایید می کرد.اتاق با موکت قهوه ای رنگی مفروش بود.3/2 اتاق با مهمان ها پر شده بود و روبروی اتاق دست چپی صندلی قرار داشت.سمت راست صندلی یک کناره سفید گذاشته بودند. 7 زوج بودیم. آقایان داماد از سمت چپ نشسته بودند و 7 عروس خانوم سمت راست. من نفر ششم عروسها بودم فاصلهام با صندلی شاید 4 متر بیشتر نبود.
سمت چپ صندلی پردهای بود. بعد ازدقایقی نشستن و انتظار، هنوز حتی به فضای اتاق هم عادت نکرده بودم. پرده کنار رفت. همه با احترام بلند شدیم. درب پشت پرده باز شد، از لای در، یک حیاط دیده میشد که شبیه به حیاط قبلی باغچه داشت.
روحانیای با عمامه سفید وارد شد. بعد از چند لحظه متوجه شدیم حجه الاسلام گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری هستند. بعد از نشستن و سلام و احوال پرسی شروع کردند به تذکر دادن چند نکته (فضا تا حدی رسمی بود ولی کم کم داشت صمیمیت جای آن را میگرفت)
« اول اینکه عروس خانمها با همان بار اول بله بگویند برای اینکه وقت گرفته نشود.
«دوم اینکه اگر زوج ها صیغهی محرمیت خوانده اند و هنوز مدتی از آن باقی مانده باید آقایان دامادها مدت باقی مانده را به عروس خانمها ببخشند تا صیغهی عقدی که جاری میشود، معنا پیدا کند.
و ...»